جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ |۲۰ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 22, 2024
حجت الاسلام والمسلمین سید صمصام الدین قوامی

حوزه/ در طرح اتحاد امامت و امارت که عمدتا اصطلاحی مدیریتی است تا حکومتی، مراد از امارت همان قوای سه گانه است که سران آن توسط امام نصب و از او مشروعیت می گیرند و به معنای جغرافیایی آن نیست که کشور به امارت متحده تقسیم شود.

خبرگزاری «حوزه» در راستای انتشار نگاه فقه به اداره جامعه، پانزدهمین جلسه از درس «فقه الإدارۀ» حجت الاسلام والمسلمین سید صمصام الدین قوامی را با موضوع: «نقش مردم در اتحاد امامت و امارت» منتشر می کند

*چهارمین بخش از نقش مردم دراتحاد امامت و امارت

سوال: این ایده چقدر با ایده داعش  که بعد از عدم توفیق القاعده به این جمع بندی رسید که حکومت دینی بدون ساختار متناسب خیلی دوام ندارد، در پیش گرفت و مناطق را به امارات تقسیم نمود، نزدیک است؟

بخشی از جواب در نوبت قبل داده شد. در ادامه می گوییم که: امارت مومنین در اصل از آن معصوم و به ویژه حضرت امیر المومنین علیه السلام است که در غدیرخم به این منصب از سوی خدا و توسط رسول خدا منصوب گردید و همه به او تبریک گفتند. امویان و عباسیان و مروانیان و عثمانیان و وهابیان این منصب را غصب نمودند و خود را امیرالمومنین دانستند و امامیه در طول قرون با این امر مخالفت نمودند و داعش و دیگران هم هنوز این عنوان را غصب می کنند و در کویت و امارات و قطر از سران خود به نام امیر یاد می کنند، که امری است در همین راستا.

امارت همان تراث امیر المومنین علیه السلام است که در خطبه شقشقیه آمده است که مورد غصب قرار گرفته و در دیگر موارد حضرت، امارت را از آن خود می داند[1] هر چند مصلحتا گاهی از خود سلب می کند.[2] در اوائل نامه ها به استاندارها می نویسد " من عبد الله امیر المومنین" [3]

اینکه اهل سنت عنوان امارت را به خود بسته اند، دلیل بر این نیست که حق آنها شده است بلکه باید احیا شود و مثل اصل حکومت که نهایتا به معصومین علیهم السلام بر می گردد، امارت هم در تمامی رده ها تحت اشرافشان قرار می گیرد و طرح اتحاد امامت و امارت در حقیقت به این بازگشت کمک می کند و شیء را به اصلش بر می گرداند.

البته ما از لحاظ تقسیمات کشوری نیازی نداریم که نام استان را به امارت تغییر دهیم هر چند ترجمه فارسی امارت همان " فرمانداری" است که رائج است و عنوانی اعم برای استانداری و بخشداری و حتی کشور داری هم هست. لذا در فرهنگ نهج البلاغه نوعا از فرمانداران حضرت، به این تعبیر می شود تا استانداران. البته در نیروهای نظامی لقب امیر رائج است که حاکی از سطح عالی فرماندهی ارتش است. به هر حال " فرماندهی " یا " فرمانداری" هر دو امارت است در دو بُعد لشکری و کشوری. پس امارت هم اصالتا شیعی است نه سنی و هم در القاب اداری سیاسی نظامی رائج در ایران امامیه وجود دارد. البته تاریخ از شکل گیری امارت مستقل شیعی یاد می کند که 18 ماه بیشتر طول نکشیده است.[4] و نیز آل بویه[5] و اسماعیلیه[6] از این عنوان استفاده می کرده اند و در حکومت خویش دارای امارت بوده اند که نشان از این دارد که امارت را حق خود می دانسته اند و حق معصومین و حکومت هماهنگ با معصومین علیهم السلام که به محض پدید شدن فرصت این عنوان را به اصل خود بر گردانده اند.

لذا نباید چون داعش و حامیان آنها از این عنوان استفاده می کنند، ما هم نباید استفاده کنیم، اگر اینطور باشد باید بگوییم که حکومت هم چون در طول تاریخ در دست آنها بوده پس فقهاء در بازپس گیری آن تلاش نکنند. هیچ حامی اهل بیت علیهم السلام به این گفته سخیف قائل نیست.

اما در طرح اتحاد امامت و امارت که عمدتا اصطلاحی مدیریتی است تا حکومتی، مراد از امارت همان قوای سه گا نه است که سران آن توسط امام نصب و از او مشروعیت می گیرند و به معنای جغرافیایی آن نیست که کشور به امارت متحده تقسیم شود که جلسه قبل هم به آن اشارت داشتیم.

*پی نوشت

[1] ابن ابى الحديد     جلد 11     صفحه‏ى 29     خطبه 201

ُ لَمْ يَزَلْ أَمْرِي مَعَكُمْ عَلَى مَا أُحِبُّ حَتَّى نَهِكَتْكُمُ الْحَرْبُ وَ قَدْ وَ اللَّهِ أَخَذَتْ مِنْكُمْ وَ تَرَكَتْ وَ هِيَ لِعَدُوِّكُمْ أَنْهَكُ لَقَدْ كُنْتُ أَمْسِ أَمِيراً فَأَصْبَحْتُ الْيَوْمَ مَأْمُوراً وَ كُنْتُ أَمْسِ نَاهِياً فَأَصْبَحْتُ الْيَوْمَ مَنْهِيّاً وَ قَدْ أَحْبَبْتُمُ الْبَقَاءَ وَ لَيْسَ لِي أَنْ أَحْمِلَكُمْ عَلَى مَا تَكْرَهُونَ

[2] صبحى صالح             صفحه‏ى 136     خطبه 92

ْقَائِلِ وَ عَتْبِ الْعَاتِبِ وَ إِنْ تَرَكْتُمُونِي فَأَنَا كَأَحَدِكُمْ وَ لَعَلِّي أَسْمَعُكُمْ وَ أَطْوَعُكُمْ لِمَنْ وَلَّيْتُمُوهُ أَمْرَكُمْ وَ أَنَا لَكُمْ وَزِيراً خَيْرٌ لَكُمْ مِنِّي أَمِيراً

[3] صبحى صالح             صفحه‏ى 363     نامه 1

مِنْ عَبْدِ اللَّهِ عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى أَهْلِ الْكُوفَةِ جَبْهَةِ الْأَنْصَارِ وَ سَنَامِ الْعَرَبِ أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي أُخْبِرُكُمْ عَنْ أَمْرِ عُثْمَانَ حَتَّى يَكُونَ سَمْعُهُ كَعِيَانِهِ إِنَّ النَّاسَ طَعَنُوا عَلَيْهِ فَكُنْتُ رَجُلًا مِنَ الْمُهَاجِرِينَ أُكْثِرُ اسْتِعْتَابَهُ وَ أُقِلُّ عِتَابَهُ وَ كَانَ طَلْحَةُ وَ الزُّبَيْرُ أَهْوَنُ سَيْرِهِمَا فِيهِ الْوَجِيفُ وَ أَرْفَقُ حِدَائِهِمَا الْعَنِيفُ وَ كَانَ مِنْ عَائِشَةَ فِيهِ فَلْتَةُ غَضَبٍ فَأُتِيحَ لَهُ قَوْمٌ فَقَتَلُوهُ وَ بَايَعَنِي النَّاسُ غَيْرَ مُسْتَكْرَهِينَ وَ لَا مُجْبَرِينَ بَلْ طَائِعِينَ مُخَيَّرِينَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ دَارَ الْهِجْرَةِ قَدْ قَلَعَتْ ب

صبحى صالح            صفحه‏ى 379     نامه 24

هَذَا مَا أَمَرَ بِهِ عَبْدُ اللَّهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ فِي مَالِهِ ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ لِيُولِجَهُ بِهِ الْجَنَّةَ وَ يُعْطِيَهُ بِهِ الْأَمَنَةَ

صبحى صالح             صفحه‏ى 410      نامه 38

مِنْ عَبْدِ اللَّهِ عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى الْقَوْمِ الَّذِينَ غَضِبُوا لِلَّهِ حِينَ عُصِيَ فِي أَرْضِهِ وَ ذُهِبَ بِحَقِّهِ فَضَرَبَ الْجَوْرُ سُرَادِقَهُ عَلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ الْمُقِيمِ وَ ال

صبحى صالح             صفحه‏ى 82     خطبه 40

َالَ ( عليه‏السلام )كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ نَعَمْ إِنَّهُ لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ وَ لَكِنَّ هَؤُلَاءِ يَقُولُونَ لَا إِمْرَةَ إِلَّا لِلَّهِ وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ يَعْمَلُ فِي إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ يَسْتَمْتِعُ فِيهَا الْكَافِرُ وَ يُبَلِّغُ اللَّهُ فِيهَا الْأَجَلَ وَ يُجْمَعُ بِهِ الْفَيْ‏ءُ وَ يُقَاتَلُ بِهِ الْعَدُوُّ وَ تَأْمَنُ بِهِ السُّبُلُ وَ يُؤْخَذُ بِهِ لِلضَّعِيفِ مِنَ الْقَوِيِّ حَتَّى يَسْتَرِيحَ بَرٌّ وَ يُسْتَرَاحَ مِنْ فَاجِرٍ وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى أَنَّهُ ( عليه‏السلام )لَمَّا سَمِعَ تَحْكِيمَهُمْ قَالَ حُكْمَ اللَّهِ أَنْتَظِرُ فِيكُمْ وَ قَالَ أَمَّا الْإِمْرَةُ ا

صبحى صالح             صفحه‏ى 323     خطبه 208

َلْ أَمْرِي مَعَكُمْ عَلَى مَا أُحِبُّ حَتَّى نَهِكَتْكُمُ الْحَرْبُ وَ قَدْ وَ اللَّهِ أَخَذَتْ مِنْكُمْ وَ تَرَكَتْ وَ هِيَ لِعَدُوِّكُمْ أَنْهَكُ. لَقَدْ كُنْتُ أَمْسِ أَمِيراً فَأَصْبَحْتُ الْيَوْمَ مَأْمُوراً وَ كُنْتُ أَمْسِ نَاهِياً فَأَصْبَحْتُ الْيَوْمَ مَنْهِيّاً وَ قَدْ أَحْبَبْتُمُ الْبَقَاءَ وَ لَيْسَ لِي أَنْ أَحْمِلَكُمْ عَلَى مَا تَكْرَهُونَ

ابن ابى الحديد     جلد 7     صفحه‏ى 33     خطبه 91

دَعُونِي وَ الْتَمِسُوا غَيْرِي‏ عبده     جلد 1     صفحه‏ى 181     خطبه 88

دَعُونِي وَ الْتَمِسُوا غَيْرِي فَإِنَّا مُسْتَقْبِلُونَ أَمْراً لَهُ وُجُوهٌ وَ أَلْوَانٌ لَا تَقُومُ لَهُ الْقُلُوبُ وَ لَا تَثْب.

عبده     جلد 3     صفحه‏ى 2     نامه 1

َلَعَتْ بِأَهْلِهَا وَ قَلَعُوا بِهَا وَ جَاشَتْ جَيْشَ الْمِرْجَلِ وَ قَامَتِ الْفِتْنَةُ عَلَى الْقُطْبِ فَأَسْرِعُوا إِلَى أَمِيرِكُمْ وَ بَادِرُوا جِهَادَ عَدُوِّكُمْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ

بنياد             صفحه‏ى 389     نامه 61

الْجَانِبِ وَ لَا سَادٍّ ثُغْرَةً وَ لَا كَاسِرٍ لِعَدُوٍّ شَوْكَةً وَ لَا مُغْنٍ عَنْ أَهْلِ مِصْرِهِ وَ لَا مُجْزٍ عَنْ أَمِيرِهِ وَ السَّلَامُ

[4]تحفه تشید در تاریخ اولینامارت شیعه - کتابخوان فراکتاب: فروش و ...

 [5] نقشه امارت های سه گانه آل بویه در سال 970 میلادی-عصر قدرت گیری حکومتهای شیعی

محمد حسین قربانیان می 4, 2016 تاریخ ایران اسلامی, گالری تصاویر 237 بازدیداین بار در سایت تخصصی تاریخ اسلام با هم به مرور نقشه ای از وسعت حکومت آل بویه در اوج گسترش آنها، می پردازیم. حکومت آل بویه در سالهای (۳۲۰–۴۴۷ ق / ۹۳۲–۱۰۵۵ م) در مناطق وسیعی از جهان اسلام حکومت می کردند. این نقشه مربوط به سه امارت آل بویه در زمان حکومت این خاندان در سال 970 میلادی است. حکومت خاندان آل بویه از همان آغاز به سه قسمت تقسیم شد. علی(عماد الدوله) که برادر بزرگتر بود بر مناطق جنوبی ایران به مرکزیت شیراز حکومت می کرد. حسن(رکن الدوله) در مناطق مرکزی ایران (که به «جبال» موسوم بود) به مرکزیت ری امارت داشت. و احمد برادر کوچکتر همان بود که بغداد را فتح کرد و «معزالدوله» لقب داشت. رمز پیروزی آل بویه در نسل اول این خاندان آنطور که مورخان نقل کرده اند، اتحاد پولادین این سه برادر بود. و البته در زمان عضدالدوله(پناه خسرو پسر حسن) تمام حکومت آل بویه یکپارچه شد و به اوج شکوفایی خود رسید. حکومت آل بویه اولین حکومت گسترده شیعیان و علوی مذهبان بودند. در زمان حکومت آل بویه شیعیان با فراغ بال بیشتری فعالیتهای خود را انجام می دادند. در همین دوره شاهد شکوفایی علوم مختلف در میان شیعیان هستیم دوره ای که دانشمندانی چون شیخ مفید و شیخ صدوق فرصت شکوفایی یافتند.(سایت تخصصی تاریخ اسلام) و نیز در همین دوره بود که به نوعی تشیع مذهب رسمی خلافت شد و عزاداری بر ائمه ی اطهار (ع) از همین دوره آل بویه مرسوم شد.

نقشه به خوبی حکومت های معاصر با آل بویه را نشان می دهد. سامانیان که در این دوره ضعیف شده بودند در شمال شرقی و حکومت غزنویان که به اوج خود نزدیک می شد در جنوب شرقی نقشه به خوبی آشکار هستند. حکومت حمدانیان نیز در شمال غربی سیطره حکومت آل بویه یکی از دیگر حکومتهای شیعی آن دوره بود که البته با اوجگیری آل بویه، درگیری بین این دو حکومت شیعی گریز ناپذیر بود. چیزی که در نقشه ذکر نشده است خلافت فاطمیان در مصر و شمال آفریقا است که بزرگترین حکومت شیعی در تاریخ را بنا نهاده بودند.

در جنوب خلیج فارس هم حکومت اسماعیلی قرمطیان به چشم می خورد و جنوب دریای خزر هم گویا میدان سلطه ی خاندان آل زیار بوده است. بنابراین بی راه نیست اگر با توجه به این نقشه ادعا کنیم این دوره تاریخی، دوره اوج گیری قدرت شیعی در سراسر جهان اسلام و لااقل در نقاط مرکزی و مهم جهان اسلام بوده است.این نقشه از سایت ویکی پدیا(برای سایت تخصصی تاریخ اسلام) گرفته شده و چنانکه در توضیحات انگلیسی آن آمده برای درست کردن از منابع مختلف علمی استفاده کرده اند.

[6] سیف الدوله صدقه، امیر شیعی بنی مزید.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha